از حال بد به حال خوب

ساخت وبلاگ

کلاس از خال خوب به خال بد

سر اینکه ٥٠ تومن پول بدم و بیلم سر کلاساش شک داشتم

جمله ى یاسى که گفت من دیگه واسه این پول نمیدم تا یه حورى پولایى که دادمو ازش زنده کنم!... چه حوریشو خدا میدونه!

دو دل بودم که این ملاس رو برم سا نه!... و هدف اصلیم سوال درباره ى ذهن مشغولى این یک هفتم بود... روانشناسى

گفتم ٥٠ میدم و در عوض ازش راهنمایى میگیرم

میگن اگه یه چیزى رو پیدا کردى که براى تو بود دیگه ولش نکن! چون براى توا!

ثبت نام کردم و رفتم... بعد یه روز شلوغ... صبخانه و ماخ نیاوران و لمیز

بعد کلاسش که مطالب مفید داشت بالاخره خفتش کردم... دم راهروى اتاقاش...

که من میخوام تغییر رشته بدم به روان... از IT... کف کرد که از اى تى؟!!!!... واقعا درست ندارم!...میخوره تو ذوقت یا همچین چیزى... گفت برو سر کلاساى ارشد بشین... باز داشت میرفت... رفتم جلوتر.... میشه کیى رو معرفى کنین که تو این دمینه کمکم کنه؟.... تو برو سر کلاساى ارشد بشین.. بعد بیا خودم کمکت میکنم


میدونى؟

خیلى برام ارزش داشت!... این آدم ملتو از سرش هى وا میکنه! و اینکه گفت بیا پیش خودم خییییلى ارزشمند برد

یعنىباید منو میدى وقتى از توانگرى اومدم بیرون چه قدر حال خوبى داشتم... پر از امید


با تارا بعدش خوف زدم... گفت پس من چى؟... گلتم بیزنس...


فقط راهزنامو باید حذف کنم... از الان چراغ خاموش برو جلو... 

تو الان کسى بهت قول کمک داده که ادم این کاره.... تو سکوت برو جلو

٧ اسفند-بهتر از دیروز...
ما را در سایت ٧ اسفند-بهتر از دیروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ezavyedid1 بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 27 فروردين 1396 ساعت: 10:01