دلزده

ساخت وبلاگ

چند تا نسئله زدم کرد

دید ابزارى که داره

حس اینکه ماشینو میخواد بپیچونه... هى میگم برو درستش کن میگه خودت باش و حالا بذار تابستونو... پیچش طور

از بچه پول ارا خوشم نمیاد... دید خوبى بهشون ندارم........ منم بچه پولدارم؟ دیدت نسبت به من چیه؟... مثه چیا گفتم منم همین طور

دختر نمیخوام... بهترین خالت شمایین بدترینش ج... مگه ما چمونه؟... سر ظهر تو پرک کنار من نشستین

بحث لاکاى من و پریودم!... غلط کردین سر این حرف میزنین

تو غلط کردى که رفتى تو این جمع که این خرفا هست


کلا حس میکنم ضررش کم نیست!

خوب واسشون خرج کردم... از تایم تا پول و ماشین و بنزین...

بسه واقعا... فقط شهلا تو این زمینه ها شعور داره

ترجیحم اینه که نبینمشون... کاملا جدیم!


امروز تو کلاس که سر همین اکیپ حالم بد شد فکر کردم فاز مذهبیمه ولى بعدش دیدم که نه! ایناس که اذیتم میکنه... حماقتمه که تو چشممه


البته تاثیر حرفاى تارا هم میتونه باشه که این پسره میخواد بچاپه و بپیچه ماشینو... و خب منى مه خودمم دو دل بودم و میگفتم ولش کن... چرا؟!  خودتم میدونى؟؟

٧ اسفند-بهتر از دیروز...
ما را در سایت ٧ اسفند-بهتر از دیروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ezavyedid1 بازدید : 17 تاريخ : جمعه 15 ارديبهشت 1396 ساعت: 8:46